او خواهد آمد.......

سال هاست که فردی به دنبال 313 مرد می گردد و چه قدر سخت است مرد شدن

او خواهد آمد.......

سال هاست که فردی به دنبال 313 مرد می گردد و چه قدر سخت است مرد شدن

پنجشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۰۰ ب.ظ

مناجات شعبانیه

مناجات شعبانیه یکی از مناجات‌های شیعیان در ماه شعبان است که از علی بن ابیطالب (امام اول شیعیان) نقل شده‌است. این دعا به داشتن مضامین عرفانی و بلند مشهور و خواندن آن توسط شیخ عباس قمی در غیر شعبان نیز توصیه شده‌است.

سید بن طاووس در کتاب اقبال، مولی محمدباقر مجلسی در بحار الانوار، سماهیجی در الصحیفه العلویه و شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان به طور ارسال این مناجات را نقل کرده‌اند.

راوی این روایت حسین بن خالویه و بنا به احتمالی علی بن محمد بن خالویه است.

میرزا جواد ملکی تبریزی از عرفای شیعه در باره این دعا گفته‌است:

مناجات شعبانیه حاوی علوم فراوانی در چگونگی معامله بنده با خدای عزوجل، ادب دعا و استغفار است چنان که بعضی از فقرات آن را شخصی جلیل از اهل معرفت تفسیرکرده‌است.

حسین مظاهری و محمد محمدی گیلانی شرح هایی بر این دعا نوشته اند.

در زیر مناجات شعبانیه برگرفته از مفاتیح الجنان را تقدیم می داریم .این مناجات حضرت امیرالمؤ منین و امامان از فرزندان او است که در ماه شعبان مى خواندند:


اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاسْمَعْ دُعائى اِذا دَعَوْتُکَ

خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و بشنو دعایم را هنگامى که تو را خوانم

وَاْسمَعْ نِدائى اِذا نادَیْتُکَ وَ اَقْبِلْ عَلىَّ اِذا ناجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَیْکَ وَوَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیکَ

و بشنو صدایم را هر گاه تو را صدا زنم و رو به من کن هرگاه با تو راز گویم زیرا من به سوى تو گریختم و پیش رویت ایستادم

مُسْتَکیناً لَکَ مُتَضرِّعاً اِلَیْکَ راجِیاً لِما لَدَیْکَ ثَوابى

 در حال بیچارگى و فروتنى به درگاهت و امیدوارم ثوابم را که در پیش تو است

وَتَعْلَمُ ما فى نَفْسى وَتَخْبُرُ حاجَتى وَتَعْرِفُ ضَمیرى

و تو آنچه را من در دل دارم مى دانى و حاجتم را آگاهى و از نهادم باخبرى

 وَلا یَخْفىعَلَیْکَ اَمْرُ مُنْقَلَبى وَمَثْواىَ وَما اُریدُ اَنْ اُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقى واَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتى

و سرانجام کار و سرمنزل من بر تو روشن است و نیز آنچه را مى خواهم از گفتارم بدان لب گشایم و آن طلبى را که مى خواهم به زبان آرم

 وَاَرْجُوهُ لِعاقِبَتى وَقَدْ جَرَتْ مَقادیرُکَ عَلَىَّ یا سَیِّدى

 و امید آن را براى سرانجام کارم دارم ، اى آقاى من مقدّرات

فیما یَکُونُ مِنّى اِلى آخِرِ عُمْرى مِنْ سَریرَتى وَعَلانِیَتى وَبِیَدِکَ لابِیَدِ غَیْرِکَ زِیادَتى وَنَقْصى وَنَفْعى وَضَرّى

تو بر من جارى گشته در آنچه از من تا آخر عمر سر زند چه از کارهاى پنهانم و چه آشکارم و بدست تو است نه به دست دیگرى کم و زیاد شدن و سود و زیان من

اِلهى اِنْحَرَمْتَنى فَمَنْ ذَاالَّذى یَرْزُقُنى

 خدایا اگر توام محروم کنى پس کیست که روزیم دهد

وَاِنْ خَذَلْتَنى فَمَنْ ذَاالَّذى یَنْصُرُنى اِلهى اَعُوذُ بِکَ مِنَ غَضَبِکَ وَحُلُولِ سَخَطِکَ

و اگر تو خوارم کنى پس کیست که یاریم دهد خدایا پناه برم به تو از خشمت و فرو ریختن عذابت

 اِلهى اِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَاْهِلٍ لِرَحْمَتِکَ فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجُودَ عَلىَّ بِفَضْلِ سِعَتِکَ

خدایا اگر من شایستگى رحمت تو را ندارم ولى تو شایسته آنى که از زیاده بخششت به من احسان کنى

اِلهى کَاَنّى بِنَفْسى واقِفَةٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَقَدْ اَظَلَّها حُسْنُ تَوَکُّلى عَلَیْکَ

 خدایا خود را چنان مى نگرم که گویا در برابرت ایستاده و آن توکل نیکویى که بر تو دارم بر سر من سایه افکنده

 فَقُلْتَ مااَنْتَ اَهْلُهُ وَتَغَمَّدْتَنى بِعَفْوِکَ اِلهى اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلى مِنْکَ

و تو نیز آنچه را شایسته آنى درباره من فرموده و مرا در سراپرده عفو خویش پوشانده اى خدایا اگر بگذرى پس کیست

بِذلِکَ وَاِنْ کانَ قَدْ دَنا اَجَلى وَلَمْ یُدْنِنى مِنْکَ عَمَلى فَقَدْ جَعَلْتُ

که از تو بدین کار سزاوارتر باشد و اگر مرگم نزدیک شده و عملم مرا به تو نزدیک نکرده من به ناچار قرار مى دهم

الاِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَیْکَ وَسیلَتى اِلهى قَدْ جُرْتُ عَلى نَفْسى فِى

اقرار به گناه را وسیله خویش به درگاهت خدایا من بر خویشتن ستم کردم در

النَّظَرِ لَها فَلَهَا الْوَیْلُ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها اِلهى لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَىَّ اَیّامَ

آن توجهى که بدان کردم پس واى بر او اگر نیامرزیش خدایا پیوسته در دوران زندگى نیکى تو

حَیوتى فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنّى فى مَماتى اِلهى کَیْفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ

بر من مى رسد پس نیکیت را در هنگام مرگ نیز از من مگیر خدایا من چگونه ماءیوس شوم از اینکه پس از مرگ مورد حسن

نَظَرِکَ لى بَعْدَ مَماتى وَاَنْتَ لَمْ تُوَلِّنى اِلاّ الْجَمیلَ فى حَیوتى اِلهى

نظر تو واقع گردم در صورتى که در دوران زندگیم جز به نیکى سرپرستیم نکردى خدایا

تَوَلَّ مِنْ اَمْرى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَعُدْ عَلَىَّ بِفَضْلِکَ عَلى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ

سرپرستى کن کار مرا چنانچه تو شایسته آنى و توجه کن بر من به فضل خویش که همچون گنهکارى هستم

جَهْلُهُ اِلهى قَدْ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُنُوباً فِى الدُّنْیا وَاَنَا اَحْوَجُ اِلى سَتْرِها

که نادانیش سراپا او را فراگرفته خدایا براستى تو گناهانى را در دنیا بر من پوشاندى که من به پوشاندن آنها

عَلَىَّ مِنْکَ فى الاُْخْرى اِذْ لَمْ تُظْهِرْها لاَِحَدٍ مِنْ عِبادِکَ الصّالِحینَ

در آخرت محتاج ترم (در دنیا پوشاندى ) با اینکه آشکارش نکردى براى هیچیک از بندگان شایسته ات

فَلاتَفْضَحْنى یَوْمَ الْقِیمَةِ عَلى رُؤُسِ الاْشْهادِ اِلهى جُودُکَ بَسَطَ

اى خدا پس در روز قیامت در برابر دیدگان مردم مرا رسوا مکن خدایا جود و بخششت

اَمَلى وَعَفْوُکَ اَفْضَلُ مِنْ عَمَلى اِلهى فَسُرَّنى بِلِقاَّئِکَ یَوْمَ تَقْضى

آرزویم را گستاخ کرده و گذشت تو برتر است از عمل من خدایا مرا در آن روزى

فیهِ بَیْنَ عِبادِکَ اِلهى اعْتِذارى اِلَیْکَ اِعْتِذارُ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ

که میان بندگانت داورى کنى به دیدارت مسرور ساز خدایا عذرخواهى من به درگاهت عذرخواهى کسى است که بى نیاز

قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرى یا اَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَیْهِ الْمُسیئُونَ اِلهى

نشده از پذیرفتن عذرش پس عذر مرا بپذیر اى بزرگوارترین کسى که گنهکاران به درگاهش معذرت خواهى کنند خدایا

لا تَرُدَّ حاجَتى وَلا تُخَیِّبْ طَمَعى وَلا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجاَّئى وَاَمَلى

حاجتم را بازمگردان و طمعم را به نومیدى مکشان و امید و آرزویم را از درگاهت قطع مفرما

اِلهى لَوْ اَرَدْتَ هَوانى لَمْ تَهْدِنى وَلَوْ اَرَدْتَ فَضیحَتى لَمْ تُعافِنى

خدایا اگر خوارى مرا خواسته بودى راهنمائیم نمى کردى و اگر رسوائیم را مى خواستى تندرستیم نمى دادى

اِلهى ما اَظُنُّکَ تَرُدُّنى فى حاجَةٍ قَدْ اَفْنَیْتُ عُمْرى فى طَلَبِها مِنْکَ

خدایا گمان ندارم که مرا بازگردانى در مورد حاجتى که عمر خویش را در خواستن آن از تو سپرى کردم

اِلهى فَلَکَ الْحَمْدُ اَبَداً اَبَداً داَّئِماً سَرْمَداً یَزیدُ وَلا یَبیدُ کَما تُحِبُّ

خدایا ستایش خاص تو است ستایش ابدى جاویدان همیشگى که فزون شود ولى کم نگردد بدان نحو که دوست دارى

وَتَرْضى اِلهى اِنْ اَخَذْتَنى بِجُرْمى اَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَاِنْ اَخَذْتَنى

و خوشنود شوى خدایا اگر مرا به جنایتم ماءخوذ دارى من هم تو را به عفوت بگیرم و اگر به گناهم

بِذُنُوبى اَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَاِنْ اَدْخَلْتَنىِ النّارَ اَعْلَمْتُ اَهْلَها اَنّى

بگیرى من هم تو را به آمرزشت بگیرم و اگر به دوزخم ببرى بدوزخیان اعلام مى کنم که من

اُحِبُّکَ اِلهى اِنْ کانَ صَغُرَ فى جَنْبِ طاعَتِکَ عَمَلى فَقَدْ کَبُرَ فى

تو را دوست دارم خدایا اگر عمل من در جنب اطاعت تو کوچک است ولى آرزویم در

جَنْبِ رَجاَّئِکَ اَمَلى اِلهى کَیْفَ اَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحْروماً

کنار امید تو بزرگ است خدایا چگونه من از پیش تو محروم برگردم

وَقَدْ کانَ حُسْنُ ظَنّى بِجُودِکَ اَنْ تَقْلِبَنى بِالنَّجاةِ مَرْحُوماً اِلهى

با اینکه چنان حسن ظنى من به جود و بخششت داشتم که مرا مورد رحمت خویش قرار داده با نجات بازم خواهى گرداند خدایا

وَقَدْ اَفْنَیْتُ عُمْرى فى شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَاَبْلَیْتُ شَبابى فى سَکْرَةِ

من عمرم را در حرص غفلت از تو سپرى کردم و جوانیم را در مستى دورى از تو

التَّباعُدِ مِنْکَ اِلهى فَلَمْ اَسْتَیْقِظْ اَیّامَ اغْتِرارى بِکَ وَرُکُونى اِلى

از بین بردم و از اینرو خدایا بیدار نشدم در آن روزگارى که به کرم تو مغرور بودم و به راه خشم

سَبیلِ سَخَطِکَ اِلهى وَاَنَا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ قائِمٌ بَیْنَ یَدَیْکَ

تو متمایل گشته بودم خدایا من بنده تو و فرزند بنده توام که در برابرت ایستاده و

مُتَوَسِّلٌ بِکَرَمِکَ اِلَیْکَ اِلهى اَنَا عَبْدٌ اَتَنَصَّلُ اِلَیْکَ مِمَّا کُنْتُ

به وسیله کرم تو به درگاهت توسل جویم خدایا من بنده اى هستم که مى خواهم از آلودگى آنچه بدان با

اُواجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْیائى مِنْ نَظَرِکَ وَاَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ اِذِ

تو روبرو شدم از بى حیایى خودم در پیش روى تو خود را پاک سازم و از تو گذشت مى خواهم زیرا

الْعَفْوُ نَعْتٌ لِکَرَمِکَ اِلهى لَمْ یَکُنْ لى حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ

گذشت وصف شناساى کرم تو است خدایا من آن نیرویى که بتوانم بوسیله آن خود را از نافرمانیت منتقل سازم ندارم

اِلاّ فى وَقْتٍ اَیْقَظْتَنى لِمَحَبَّتِکَ وَکَما اَرَدْتَ اَنْ اَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ

مگر در آن وقت که تو براى دوستیت بیدارم کنى و آن طور که خواهى باشم پس تو را سپاس گویم که مرا

بِاِدْخالى فى کَرَمِکَ وَلِتَطْهیرِ قَلْبى مِنْ اَوْساخِ الْغَفْلَةِ عَنْکَ اِلهى

در کرم خویش داخل کردى و دلم را از چرکیهاى بى خبرى و غفلت از خویش پاکیزه ساختى خدایا

اُنْظُرْ اِلَىَّ نَظَرَ مَنْ نادَیْتَهُ فَاَجابَکَ وَاْستَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَاَطاعَکَ یا

به من بنگر نگریستن کسى که او را خوانده اى و او پاسخت داده و به یارى خویش به کارش واداشته اى و فرمانبریت کرده

قَریبَاً لا یَبْعُدُ عَنِ المُغْتَرِّ بِهِ وَیا جَواداً لایَبْخَلُ عَمَّنْ رَجا ثَوابَهُ

اى نزدیکى که دور نگردى از آن کس که بدو مغرور گشته و اى بخشنده اى که بخل نورزد از آنکس که امید نیکیش دارد

اِلهى هَبْ لى قَلْباً یُدْنیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَلِساناً یُرْفَعُ اِلَیْکَ صِدْقُهُ

خدایا دلى به من بده که اشتیاقش به تو موجب نزدیکیش به تو گردد و زبانى که صدق گفتارش

وَنَظَراً یُقَرِّبُهُ مِنْکَ حَقُّهُ اِلهى إ نَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِکَ غَیْرُ مَجْهُولٍ وَمَنْ

بسوى تو بالا آید و نظر حقیقت بینى که همان حقیقتش او را به تو نزدیک گرداند خدایا کسى که بوسیله تو شناخته شد گمنام نیست

لاذَ بِکَ غَیْرُ مَخْذُولٍ وَمَنْ اَقْبَلْتَ عَلَیْهِ غَیْرُ مَمْلُوکٍ اِلهى اِنَّ مَنِ

و کسى که به تو پناهنده شد خوار نیست و کسى که تو بسویش رو کنى بنده دیگرى نخواهد بود خدایا براستى

انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنیرٌ وَاِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ لَمُسْتَجیرٌ وَقَدْ لُذْتُ بِکَ یا

هرکس به تو راه جوید راهش روشن است و هر که به تو پناه جوید پناه دارد و من اى خدا به تو پناه آورده ام

اِلهى فَلا تُخَیِّبْ ظَنّى مِنْ رَحْمَتِکَ وَلا تَحْجُبْنى عَنْ رَاْفَتِکَ اِلهى

پس گمانى را که به رحمتت دارم نومید مکن و از مهر خویش منعم مکن خدایا

اَقِمْنى فى اَهْلِ وِلایَتِکَ مُقامَ مَنْ رَجَا الزِّیادَةَ مِنْ مَحَبَّتِکَ اِلهى

جاى مرا در میان دوستدارانت جاى آن دسته از ایشان قرار ده که امید افزایش دوستیت را دارند خدایا

وَاَلْهِمْنى وَلَهاً بِذِکْرِکَ اِلى ذِکْرِکَ وَهِمَّتى فى رَوْحِ نَجاحِ اَسْماَّئِکَ

در دلم انداز شیدایى و شیفتگى ذکر خود را پیاپى و همتم را در نشاط فیروز شدن اسمائت

وَمَحَلِّ قُدْسِکَ اِلهى بِکَ عَلَیْکَ اِلاّ اَلْحَقْتَنى بِمَحَلِّ اَهْلِ طاعَتِکَ

و محل قدست قرار ده خدایا به حق خودت بر خودت سوگند که مرا به محل فرمانبرداریت و جایگاه

وَالْمَثْوَى الصّالِحِ مِنْ مَرْضاتِکَ فَاِنّى لا اَقْدِرُ لِنَفْسى دَفْعاً وَلا

شایسته اى از مقام خوشنودیت برسانى زیرا که من قادر بر دفع چیزى از خود نیستم و

اَمْلِکُ لَها نَفْعاً اِلهى اَنَا عَبْدُکَ الضَّعیفُ الْمُذْنِبُ وَمَمْلُوکُکَ الْمُنیبُ

مالک سودى هم برایش نیستم خدایا من بنده ناتوان گنهکار تو و مملوک زارى و توبه کننده به درگاهت هستم

فَلا تَجْعَلْنى مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ وَحَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ

پس مرا در زمره کسانى که روى از آنها گرداندى و غفلتشان مانع از گذشت تو گشته قرارم مده

اِلهى هَبْ لى کَمالَ الاِنْقِطاعِ اِلَیْکَ وَاَنِرْ اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِیاَّءِ نَظَرِها

خدایا بریدن کاملى از خلق بسوى خود به من عنایت کن و دیده هاى دلمان را به نور توجهشان

اِلَیْکَ حَتّى تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلوُبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ اِلى مَعْدِنِ

به سوى خود روشن گردان تا دیده هاى دل پرده هاى نور را پاره کند و به مخزن اصلى

الْعَظَمَةِ وَتَصیرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ اِلهى وَاجْعَلْنى مِمَّنْ

بزرگى و عظمت برسد و ارواح ما آویخته به عزت مقدست گردد خدایا قرارم ده از کسانى که او را خواندى

نادَیْتَهُ فَاَجابَکَ وَلاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ فَناجَیْتَهُ سِرّاً وَعَمِلَ لَکَ

و پاسخت داد و در معرض توجه قرارش دادى و او در برابر جلال تو مدهوش گشت و از این رو در پنهانى با او به راز گویى پرداختى ولى

جَهْراً اِلهى لَمْ اُسَلِّطْ عَلى حُسْنِ ظَنّى قُنُوطَ الاْیاسِ وَلاَ انْقَطَعَ

او آشکارا برایت کار کرد خدایا به خوش بینى من ناامیدى را مسلط مکن و امیدم را که به

رَجاَّئى مِنْ جَمیلِ کَرَمِکَ اِلهى اِنْ کانَتِ الْخَطایا قَدْ اَسْقَطَتْنى

کرم نیکویت دارم قطع مکن خدایا اگر خطاهایم مرا از نظرت انداخته

لَدَیْکَ فَاصْفَحْ عَنّى بِحُسْنِ تَوَکُّلى عَلَیْکَ اِلهى اِنْ حَطَّتْنِى الذُّنُوبُ

پس بدان اعتماد خوبى که به تو دارم از من درگذر خدایا اگر گناهانم

مِنْ مَکارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِى الْیَقینُ اِلى کَرَمِ عَطْفِکَ اِلهى اِنْ اَنامَتْنِى

بواسطه بزرگواریهاى لطفت مرا بى مقدار ساخته ولى در عوض یقین به بزرگ توجه تو مرا هشیار کرده خدایا اگر
الْغَفْلَةُ عَنِ الاِسْتْعِدادِ لِلِقاَّئِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِى الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِ آلاَّئِکَ

بى خبرى از آماده شدن براى دیدارت مرا به خواب فرو برده ولى در عوض معرفت به بزرگ نعمتهایت مرا بیدار کرده

اِلهى اِنْ دَعانى اِلَى النّارِ عَظیْمُ عِقابِکَ فَقَدْ دَعانى اِلَى الْجَنَّةِ

خدایا اگر بزرگ کیفرت مرا به دوزخ مى خواند ولى در مقابل پاداش فراوانت مرا به بهشت

جَزیلُ ثَوابِکَ اِلهى فَلَکَ اَسْئَلُ وَاِلَیْکَ اَبْتَهِلُ وَاَرْغَبُ وَاَسْئَلُکَ اَنْ

دعوت مى کند خدایا پس از تو خواهم و بسوى تو زارى کنم و بگرایم و از تو خواهم که

تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَجْعَلَنى مِمَّنْ یُدیمُ ذِکَرَکَ وَلا

درود فرستى بر محمد و آل محمد و مرا از کسانى قرارم دهى که پیوسته به یاد تواند و

ویَنْقُضُ عَهْدَکَ وَلایَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَلا یَسْتَخِفُّ بِاَمْرِکَ اِلهى

پیمانت را نمى شکنند و از شکر تو غافل نشوند و دستور تو را سبک نشمارند خدایا

وَاَلْحِقْنى بِنُورِ عِزِّکَ الاْبْهَجِ فَاَکُونَ لَکَ عارِفاً وَعَنْ سِواکَ مُنْحَرِفاً

برسان مرا به نور درخشان عزتت تا عارف به ذاتت باشم و از غیر تو روگردان باشم

وَمِنْکَ خاَّئِفاً مُراقِباً یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ

و از تو ترسان و نگران باشم اى صاحب جلالت و بزرگوارى و درود خدا بر محمد

رَسُولِهِ وَ الِهِ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً کَثیراً

پیامبرش و بر آل پاکش باد و سلام بسیار بر ایشان باد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۲۹
علیرضا قیمتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی